یک سال و بیست روز
سرعت عکس العملت فوق العاده بود
سلام کردن را با گفتن یک واژه مبهم و تکان دادن سر تمرین کردی
گرسنه بودی رفته بودی کنار گاز و صدا می زدی و شکمت را با دست می مالیدی
و با ساز بلز برایمان نواختی .........
كارهاي جديد
هر روز يك هنر تازه به نمايش مي گذارييك روز بعد از قصه سريع كتاب را ميگيري و خودت مثل مامان ورق مي زني و قصه را به روش من مي خواني.
يك روز هم عروسكها را مي اوري و اداي مرا در مي آوري برايشان لالايي مي خواني و پشتشان مي زني تا بخوابند
خيلي شلوغ كاري